اگر مرتب نوشته نکرده ام ببخشید
چند روز قبل، چانس اوردم جهت اشتراک در یک نشست منطقه ای خبرنگاران جنوب آسیا در بنگلا دیش دعوت شدم، از انجایکه واقعاً سفر، انسان ساز است، همیشه انتظار چنین سفر خارجی را میکشیدم، اما اینکه بشکل رسمی این سفر برایم برابر شد از خوش چانسی ام بود. در این نشست در حدود دوصد خبرنگار از هشت کشور جنوب آسیا که عضویت سازمان سارک را د ارند دعوت شده بودند، از افغانستان 17 نفر دراین کنفرانس شرکت کردیم.روز هشت فبروری 2009 این سفر را آغاز کردیم، با نشست عبوری در دهلی نو ، تقریباً شام همان روز بود که در میدان هوایی داکه نشست کردیم، تصور و شناخت ام از بنگلا دیش این بود، چون این یک کشور فقیر است حتماً وضع شان از ما خیلی خرابتر خواهد بود. این درست است که مردم بنگلادیش واقعاً فقیر هستند و این کشور با مساحت به مراتب کوچکتر از افغانستان و نفوس تقریباً 9 برابر نفوس افغانستان در جمع کشورهای فقیردنیا قرار دارد، اما چند تفاوت عمده میان افغانستان وبنگلادیش وجود دارد، مردم بنگلادیش بشمول نیروهای امنیتی آن کشور به مراتب مهربان تر از مردم افغانستان و به مراتب مهمان نواز تر از مردم افغانستان هستند،عدم خشونت، وجود امنیت، محیط زیست بهتر و خدمات اجتماعی بهتر توسط دولت، برجسته ترین تفاوت هایی است که با ورود به این کشور میشود، انرا احساس کرد.
کنفرانس دموکراسی و قدرت گرایی که ما در ان اشتراک کرده بودیم، در جنوب بنگلادیش درایالت چتاکانگ و در منطقه ای بنام کاکس بازار برگزار شده بود، جایی خیلی زیبا یی بود ،شهر ساحلی کاکس بازار. روز دهم فبروری ساعت ده صبح کنفرانس آغاز شد، آقای امتیاز عالم سکرترجنرال انجمن خبرنگاران جنوب آسیا (سفما)
این نشست را رسماً آغاز کرد، از هر کشور یک نفر برای سخنرانی قبلاً برگزیده شده بودند، از افغانستان آقای عبدالغنی مدقق سردبیر برنامه های خبری رادیو آزادی بیانیه اش را قرائت کرد، خلاصه بیشتر بشکل گزارشدهی بود، هرکدام گزارشی را از و ضعیت خبرنگاران در کشور خود شان ارائه میکردند.روز اول نشست پایان یافت، صبح روز دوم وقتی تازه از تاق آمدم میخواستم، وارد اتاق کنفرانس شوم با یکی از دوستان و همسفرانم سر خوردم که خبر بدی را برایم قصه کرد. حمله انتحاری که در وزارت عدلیه و ریاست محابس در کابل صورت گرفته بود، واقعاً برایم شوک آور بود، گفت در کابل وضعیت ا ضطرار اعلام شده و ترورستان برچندین مراکز دولتی حمله کرده اند. فوراً پس برگشتم اتاق و تلویزیون سی ان ان در دسترس بود، تصادفی تلویزیون را روشن کردم، دیدم خبرنگار سی ان ان بطور مستقیم از کابل گزارش میدهد، و وزارت عدلیه را نشان میدهد.بهر صورت وقتی آدم در خارج از کشور باشد هر خبری بدی، ولو کوچک باشد شوکه آور است. روز دوم این کنفرانس هم با تبادله سخنانی در مورد وضعیت خبرنگاران در جنوب آسیا، پوشش خبری حملات تروریستی در ممبیی ،پاکستان، افغانستان وسریلانکا بیشتر مورد بحث قرار گرفت، درمجموع کنفرانسی خوب و آموزنده ای بود.
حال کمی از مردم بنگلادیش، مردم آرام، فقیر با داشتن آزادی های بیشتر از افغانستان و امنیت که مهمترین شاخصه برای تعریف مثبت از یک کشورمیباشد، در روستاهای بنگلادیش عموماً خانه های چوبی است، به دلیل اینکه بیشتر سیلاب خیز است این مناطق و همه ساله شماری از خانه های انها در اثر جاری شدن سیلاب و بلند آمدن آب های بحر تخریب میگردد، شاید به همین دلیل خانه های چوبین میسازند. مردم بنگلادیش اغلب شان به کشت شالی و برنج مصروف هستند. انسان های لاغر و اغلب با رنگ سیاه.
دولت بنگلادیش:
فکر میکنم دولت بنگلادیش نیز به مراتب موفق تر از دولت کنونی ماه است، در دوازده ساعت سفر زمینی که از ایالت چیتاکانگ تا به داکا پایتخت این کشور داشتیم، واقعاً درهمه روستاهای بنگلادیش، سرک های پخته و لین انتقال برق موجود بود، چیزیکه در پایتخت ماه تا هنوز موجود نیست واین میرساند که دولت بنگلادیش کارهای بیشتری برای مردم شان انجام میدهند، اما اینکه رشد اقتصادی در این کشور کند است، مهمترین عامل اش شاید، رشد بیش از حد نفوس دراین کشور باشد.در داخل شهر نیز خدمات شهری ده برابر بهتر از کابل موجود بود. خلاصه از هر نظر از ماه بهتر بود و از وضعیت مناسب تر زندگی برخور دار بودند.
این سفر در مجموع یک هفته طول کشید و در بازگشت، توقف یک روزه به دهلی نو پایتخت هندوستان نیز داشتیم، وقتی در جاده های دهلی سفر میکردم، واقعاً به یاد سطر های تاریخ صنف دهم می افتیدم که در مکتب خوانده بودم و در مورد حکومت غزنوی ها و غوری ها و تا احمد شاه ابدالی و تیمورشا و حمله ای آنها به هند بریتانوی و فتح این مناطق توسط شاهان ماه نوشته بود. مایوس کننده از این جهت برایم بود که وقتی مقایسه میکردم مرکز امپراتوری غزنوی را با مناطق که در آنزمان جز قلمرو دور دست شاهان آنزمان بشمار میرفت، احساس غرور از آنجهت میکردم که میگفتم این مناطق زمانی تحت تسلط شاهان ماه بوده است.واینکه ما صرف همه قلمر خود را از دست داده ایم، و یک وجب خاک هم برکشور ما اضافه نشده است که این خود نشاندهنده ضعف روز افزون حکومت های ماه در دوران معاصر است.
سلام امید جان قند
مطالب تان خیلی جالب و درعین حال جامع بود
امید وارم که بعد ازین نیز شاهد مطالب دیگر ازوبلاگ تان باشم
موفق باشی